کد مطلب:166210 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:260

اعزام شمر بن ذی الجوشن به کربلا
58) ابومخنف گفت: ابوجناب كلبی نقل كرد: سپس عبیداللَّه بن زیاد به عمر بن سعد نامه نوشت:

اما بعد از حمد و ثنای خدا، من تو را به سوی حسین نفرستادم كه از او دست برداشته و وقت بگذرانی یا او را به صلح و ادامه ی زندگی امیدوار نمائی و نزد من به شفاعت او بنشینی... نگاه كن اگر حسین و یارانش بر دستور ما تمكین كرده و تسلیم شدند، آنها را سالم نزد من فرستاده و چنانچه خودداری نمودند به ایشان بتاز تا آنان را كشته و قطعه قطعه نمائی. زیرا ایشان مستحق این كار هستند پس از كشته شدن بر او اسب بتازان، زیرا او ناسپاس، سركش، قطع كننده ی ارحام و بسیار ستمگر است و می دانم كه این اقدام پس از مرگ ضرری به او نمی زند ولی به با خود عهد كرده ام كه اگر او را كشتم با وی چنین نمایم. اگر تو به دستور عمل كردی، پاداش انسان حرف شنو و مطیع دریافت خواهی كرد و اگر خودداری نمودی، از فرماندهی سپاه ما كنار رو و سپاهیان را به شمر بن ذی الجوشن واگذار، زیرا ما به او دستورات لازم را گفته ایم. والسلام.